یه دختر دارم
یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره از خوشگلی تا نداره به کس کسونش نمیدم به همه کسونش نمیدم به راه دورش نمیدم به حرف زورش نمیدم به کسی میدم که کس باشه پیرهن تنش اطلس باشه به کسی میدم که کس باشه پیرهن تنش اطلس باشه شاه بیاد با لشکرش شاهزاده ها دور و برش واسه پسر کوچیکترش آیا بدم؟ آیا ندم؟ آیا بدم آیا ندم؟ به کسی میدم که تک باشه ملک باشه و ملک باشه به کسی میدم که تک باشه ملک باشه و ملک باشه دختر من رفیق من همنفس شفیق من نگین انگشتر من عقیق من عقیق من دختر من یار بابا شمع شب تار بابا تو این گلستون جهان نو گل بی خار بابا یه دختر دارم شاه نداره صورتی ...
نویسنده :
الهه
2:46
چشمای تو
افسون گر چشمای من آی چشمای جادو جادوگر گیسو گیسوی تو آرامش این دستای بی سو آهای دختر آفتاب شب ها که موهات میریزه رو بالش مهتاب بی تاب تو این پنجره با چشمای بی خواب آهای ساعت بیدار آهای ضربه ی تکرار ♫♫♫ از پرده می افته گل نارنجی خورشید تو اتاقم صبح میرسه ومن هنوزم منتظر یه اتفاقم همین لحظه به دادم برس آی دختر آشوب که مصلوب غرورت شده این عاشق محجوب کو دستای سازش؟ کو عطر نوازش؟ کو دستای سازش؟ کجاست عطر نوازش؟ مهربون بیا قلب منو از نو بسازش ...
نویسنده :
الهه
2:39
میخوام از شادیام بگم برات دخترم
میخوام اینبار از خودم بنویسم از عشقم از عشقی که تو بهم دادی یگانه دخترم تو فرشته کوچولویی هستی که از طرف خدا آمدی دل من و شاد کنی یک فرستاده کوچولو بعد مدتها سختی و تنهایی میخوام بدونی که من با تو دیگه تنها نیستم میخوام بدونی من با تو خوشحالم میخوام بدونی من وقتی باهات بازی میکنمو وقت میگذرونم خوشحالم و لذت میبرم تو بعد مدتها تنهایی من آمدی که مایع افتخار و شادیه من بشی آمدم بگم خوشحالم و به خاطر این خوشحالی هزاران بار خدارو شاکرم بازم مرسی که هستی. &n...
نویسنده :
الهه
2:08
گلابتونه دختر
رویه پیشونیه فرشته ها نوشته هرکی دختر داره جاش وسطه بهشته از آسمون میباره درو طلا و گوهر زرو سیمو نقره وقتی میخنده دختر یکی یدونه دختر چراغه خونه دختر گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر قندو نباته دختر همیشه باهاته دختر اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر تو شبایه تاریک ماه و ستاره دختر کوچیکو بزرگش فرقی نداره دختر دختر کوه نمک دختر عزیزه چشماشو میبنده میخنده ریزه ریزه شاخه نبات دختر آب حیات دختر وقتی که غم داره دلت میمونه باهات دختر یکی یدونه دختر چراغه خونه دختر گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر قندو نباته دختر همیشه باهاته دختر اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر تو شبایه تاریک ماه و ستاره دخت...
نویسنده :
الهه
1:20
چهارده ماهگی یگانه جونی
عیدانه 1394
بهار میاد، با گلهای رنگارنگ بازم بهار می خواد بیاد مهمون خونه ها بشه می خواد یه کاری بکنه لبها به خنده وا بشه پروانه ها رو میاره پر بزنن تو باغچه ها صورت گل را ببوسن حرف بزنن با باغچه ها آدمها رو وا می داره خونه تکونی بکنن بلبلا ر ووا می داره تا نغمه خونی بکنن به ابر می گه بازم ببار به روی هر شهر و دیار بازم شکوفا می کنه گلها رو توی سبزه زار بهار میاد با یک سبد پر از گلای رنگارنگ روی لبات جا می ذاره یه خنده ناز و قشنگ بهار ...
نویسنده :
الهه
1:26
دختر کوچولوی من
دختر داشتن حس شیرینیه که تجربه اش کردم و بارها خدا رو به خاطرش شکر میکنم....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه دنيا ناامید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه دختر کوچولو میاد پیشم که نه مادرمه ، نه خواهرمه، ونه دوستم. اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده ....... وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا تنها عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره .....تنها عشق زندگی من اون چشمای قشنگته که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش...
نویسنده :
الهه
1:08
مامانیه من
یگانه دخترم در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم ! گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم. مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.. نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم.. بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد... سالها گذشت و یکی آمد... یکی که تمام جان من بود... همانروز مادرم با شادما...
نویسنده :
الهه
1:03